یکی بود ..یکی نبود …غیر از خدا هیچکس نبود… روزی ، روزگاری وقتی آتش خشم دشمن دون در گوشه و کنار این سرزمین زبانه گرفت، و به زعم خود استقلال و آزادی این سرزمین را نشانه رفت ، بودند کسانی از جنس همین مردم کوچه و خیابان که… در مقابل دشمن سینه سپر کردند… جانانه در مقابل دشمن جنگیدند… مردانه تیرها و ترکش ها را به جان خریدند… با پر و بال زخمی در چنگ دشمن اسیر شدند … پس از آزار و شکنجه های بسیار مظلومانه شهید شدند … و غریبانه و بدور از وطن دفن شدند… و جز خاطراتی شیرین هیچ نشانی از خود بر جای نگذاشته و روح خود را بسوی آسمان به پرواز در آوردند تا برای همیشه جاودانه شوند… می خواهیم باهم و با بال خیال و از دریچه دلها بسوی شهدای غریب اسارت پرواز کنیم… شما هم می توانید در این سفر روحانی همراهمان باشید.. منتظر آثار و نوشته های خوبتان می مانیم…