راوی : مجید شایان

با سید صلاح مهربان به آخرین در بیمارستان ( غرفه العملیه= اتاق عمل) رسیدیم دکتر ساعت ۱۰ بیرون آمد و سید صلاح به دکتر گفت: می خواهم خصوصی با شما صحبت کنم و داخل رفتند ولی صدایشان را می شنیدم، سید صلاح به دکتر گفت : شما سوگند پزشکی خوردید و نباید تبعیضی قائل شوید، اگر این ها به ایران برگردند وبه مردم خود بگویند ( این موضوع را) آبروی ما در تمام دنیا می رود و می گویند پزشکان عراقی سوگند پزشکی خود را زیر پا می گذارند، دکتر گفت: من از این زاویه تا به حال به این موضوع فکر نکرده بودم ، پس سریع اسیر را بیاورید تا عمل نمایم ، بالاخره سید صلاح رگ خواب دکتر را به دست آورد وآن روز ران پای مرا عمل نمودند و ترکش سرخرگ و ۵ ترکش دیگر را بعد از بیهوشی من بیرون آوردند، ساعت ۶ عصر روز ۱۱ دی ماه من به هوش آمدم و متوجه شیلنگی شدم که به مخزن کوچکی متصل است، سید صلاح برایم توضیح داد این شیلنگ برای تخلیه عفونت از ران پایت به تو وصل شده و موقتی می باشد، آن شب شام به من و رستم و مظلوم سوپ دادند و بقیه دوستان شام بیمارستان را خوردند ، دوستان هرچه می گفتند: می گفتم: بله درست است، آن قدر سرم سنگین شده بود که کلمات را متوجه نمی شدم، به دوستان گفتم: بگذارید استراحت کنم تا حالم بهتر شود آن شب خاموشی توسط آقای سلگی اعلام شد و با عصای چوبی من کلید برق را خاموش کرد.

ادامه دارد..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید