راوی : محمد حسن کافی

هرچند هفته یک بار به ما دسر می دادند دسرعبارت بود از مقدار کمی از یک نوع میوه مثل پرتقال یا انگور یا هندوانه یا انار یا خیار و مانند اینها و نحوه تقسیم کردن دسرهم خود یک مهارت بود اولا” روزی که دسرمی دادند گروه نظافت آن روزموظف بود که آن را شسته و برای تقسیم آماده کند مثلا” اگر دسر انگور یا انار بود افراد گروه آن را شسته و دانه های آن را جدا می کردند و با شمارش یا پیمانه قرار دادن یک لیوان کوچک آن را تقسیم می کردند یا اگر دسر هندوانه بود آن را به تکه های کوچک تقسیم می کردند یا تمام آن را در یک تشت خرد می کردند و با همان لیوان سهم هر کس داده می شد یا اگر پرتقال بود معمولا” به هر نفر یک عدد نمی رسید و به هر دو نفر یک پرتقال داده می شد گاهی هم دسر را به شش قسمت مساوی تقسیم می شد و به هر گروه نظافتی یک قسمت از آن داده می شد و افراد گروه خود آن را میان خود تقسیم می کردند یا با هم می خوردند درتعیین سهم هر شخص یا گروه هم برای اینکه اجحافی نشود پس از تقسیم آن ، سهم هر گروه یا فرد با قرعه معلوم می شد هرچند جمع آسایشگاه هایی که ما در آن بسرمی بردیم اکثرا” بسیجی بودند وحاضر بودند سهم غذا یا دسر خود را به برادر همبند خود بدهند ولی برای خالی بودن از هر شائبه ای تقسیم کاملا” عادلانه و در فضایی دوستانه انجام می شد و در این رابطه دوستان نه تنها به هم اعتماد کامل داشتند بلکه اهل گذشت هم بودند. البته وعده های دسر زمانی که نزدیک آمدن مأمورین صلیب سرخ می شد برای جنبه تبلیغاتی و نشان دادن به مأموران صلیب سرخ بیشتر می شد وگاهی از دسر دادن بی موقع عراقی ها پی می بردیم که احتمالا” آمدن صلیب سرخ نزدیک است.
بعضی برخوردهای نگهبانان عراقی به هنگام دادن دسر هم جالب و هم خنده دار بود مثلا” موقعی که دسر پرتقال بود نگهبان عراقی یک عدد پرتقال در دستش می گرفت و به اسرای بند می گفت آیا شما در ایران از اینها دارید یا خورده اید که باعث خنده ما می شد و او در عالم خود خیال می کرد که مثلا” پرتقال برای ما یک میوه یا خوراکی جدیدی است که هرگز در طول عمر خود آن را ندیده و نخورده ایم.

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید