راوی : مجید شایان

شب را برادر مظلوم اهل مشهد درباره درگیری در موصل یک در آذر ماه ۱۳۶۱ گذراندیم که واقعه ای بسیار تلخ و دردناک بود ، که از نقلش معذورم(در این درگیری با سربازان عراقی برادر حسین مظلوم شدیدا از ناحیه صورت و دهان و دندان و کتف و پا مجروح شده بود، بعد از ایشان رستم فیروزی نحوه مجروحیت و اسارتش را به طور کامل تعریف کرد و در آخر هم باز تکرار کرد (که انشاالله اربعین سال آینده طبق خوابی که دیدم آزاد خواهیم شد.) البته بنده خدا راست می گفت ، ۸ سال بعد از این ماجرا که به ایران برگشتیم ، نزدیک به محرم و اربعین بود، ساعت ۱۱ شب برادر بیک محمدی خاموشی را اعلام نمود و به خواب عمیقی رفتیم ، صبح ساعت ۵ برادر مظلوم دوستان را برای نماز صبح روز ۱۸ دی ماه ۱۳۶۱ صدا زد و همه نماز صبح و دعای فرج و قران با ترجمه فارسی را خواندیم ، به برادر مظلوم گفتم: سرود های انقلابی چی بلدی برایمان بخوانی؟ گفت: سرود خلبانان ، قهرمانان را بلدم ، نصف سرود را خواند گفت بقیه اش به زبان ترکی است ، بلد نیستم ، برادر بیک محمدی که ترکی بلد بود بقیه ی سرود را ادامه داد و برایمان ترجمه کرد

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید