راوی : محمد. حسن کافی

دیوار میان دو آسایشگاه 1 و 2 را برداشته بودند و هر دو آسایشگاه تبدیل به یک سالن تودرتو شده بود مسئولیت این دو آسایشگاه با دکتر هادی بیگدلی بود که از پزشکان ایرانی بود که در اوایل جنگ درشهرهای جنوبی خوزستان به اسارت درآمده بود همچنین دیوار بین دو آسایشگاه 3 و 4 را برداشته بودند و این دو آسایشگاه نیز تبدیل به یک سالن تودرتو شده بود و مسئولیت این دو آسایشگاه هم با دکترمجید جلالوند بود و ایشان نیز ازجمله پزشکان ایرانی بود که در اوایل جنگ به اسارت نیروهای عراقی در آمده بود.
من وتعدادی ازمجروحینی که با هم از بیمارستان تموزبه اردوگاه عنبر آورده شده بودیم پس ازنظافت و استحمام یک دشداشه راه راه پوشیدیم و به آسایشگاه 1 و 2 یعنی همان آسایشگاهی که سرپرستی آن با دکتر بیگدلی بود منتقل شدیم در کنار تخت من برادران چراغعلی مرادی ( از استان فارس ) و سید هاشم گلبافان ( از مشهد ) و رحمت الله جهانگیری ( از لارستان ) و ابراهیم ایجادی ( از کاشان) قرارگرفته بودند که همه آنها مثل من درعملیات والفجر یک اسیرشده بودند تعدادی از اسرای عملیات والفجر مقدماتی نیز که از ناحیه پا مجروح شده بودند و به پایشان آتل بسته شده بود در تختهای مقابل ما قرار داشتند علی بخشی زاده ( از تهران ) و روح الله دولتشاهی ( از خرم آباد ) ازجمله آنان بودند در مقابل تخت من برادری به نام حسن مشهوری ( از نیشابور) قرارداشت که درعملیات بیت المقدس اسیر شده بود و در اثر اصابت ترکش فکش از بین رفته بود و قادر به تکلم نبود و مانند من بوسیله شلنگی که از بینی به معده اش وارد شده بود تغذیه می کرد با توجه به اینکه در آن زمان من هم مثل ایشان از راه شلنگ و مایعات تغذیه می کردم سعی داشتم با ایشان ارتباط برقرار کنم.

ادامه دارد …

1 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • مریم حسنی
    مارس 25, 2023 10:27 ب.ظ

    خدا حفظتون کند ب رشادت‌های زیادی که به خرج دادید با امام حسین )ع(محشور شوید

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید