نویسنده : هاشم زمانزاده
🍄 و عیدی شد ارشد
واسه هر قاطع یک ارشد مشخص کرد و برای تحت اختیار و تحت نظر گرفتن جو اردوگاه و قاطع ها ؛ توی هر آسایشگاه یکی دوتا از معتمدین خودشو گماشته بود و براش مهم نبود که این بابا که گماشته ؛ چه خصوصیات اخلاقی و اعتقادی داشته باشد و به همین خاطر اکثر این افراد خورده جاسوسانی بودند که در اختیار عیدی بودنذ
🪴 اخبار هر آسایشگاه توسط این افراد روزانه به خود عیدی اطلاع رسانی میشد و این افراد به هیچ عنوان حق نداشتند و یا اینکه بهتر بگوییم جرات نداشتند؛ خبرها رو به عراقیا بدهند و بایدبه خود عیدی میدادند و اون اخودش مشکلات رو حل فصل میکرد.
😳 و گاهی حتی تنبیه میکرد و شعارش این بود ما خودمان باید خودمان را کنترل کنیم و حتی تنبیه کنیم و عراقی حق ندارد ما را کتک بزند
و جالب اینکه « شخص خود عیدی » به اعتراف « همه بزرگان اسارت » هیچگاه و هیچگاه اطلاعات افراد رو به عراقیا نمیداد
برای نمونه : حاج احمد لطفی که از بزرگان سپاه خرمشهر بود و همرزم شهید جهان آرا بود بارها و بارها گفتند : « با اینکه عیدی من رو میشناخت و جایگاه من رو پر سپاه میدونست ؛ اما هیچگاه من رو لو نداد
و یا جناب سردار حاج حمید طایفه نوروز ؛ چند بار گفتند : « با توجه به اینکه عیدی میدونست من فرمانده سپاه همدان هستم اما هیچگاه من رو به عراقیا نفروخت
ادامه دارد …