راوی:حسین رحیمی
من برای بچه ها قرآن را ترجمه و معنا می کردم. البته چیزهایی که خود در این باره خوانده و شنیده بودم. از تفاسیر نمونه؛المیزان و تفسیر سوره حمد امام(ره) که خوانده بودم استفاده می کردم. تفسیر امام را بارها خوانده بودم و از مطالب آن برای بچه ها استفاده می کردم. انسان نباید قطعی بگوید از این آیه چنین استنباط می شود بلکه باید گفت برداشت ما این است و اگر طور دیگری باشد خداوند عالم است. ایمان فقط به گفتن زبانی نیست باید عمل هم در کار باشد. از کوزه همان برون تراود که در اوست. یعنی اگر در کوزه ای آب باشد به واسطه آب دیواره آن نمناک می شود و هر کس آب داخل آن را نبیند با این نشانه می فهمد داخل کوزه آب است. پس باید ایمان خود را در مقام عمل نشان دهیم. این جمله غلط است که بگوییم به ظاهر افراد کاری نداریم و فقط به باطن آنها نگاه می کنیم. هر آنچه که در باطن فرد است باید جلوه ای نیز در ظاهر فرد داشته باشد.اگر فردی در ظاهر خلاف شرع عمل می کند و بگوییم در باطنش انسان درستی است این صحیح نیست. اگر بگویم فردی شجاع هستم و جنگی اتفاق بیفتد آیا باز هم سر حرفم خواهم بود؟ اگر بگویم انسان توانمندی هستم تا زمانی که در شرایط اسارت قرار نگیرم نمی توانم خود را امتحان کنم. در اسارت انسان در فضایی بسته سرگرمی خاصی ندارد و فکر انسان روی اعتقادات خیلی فشار می آورد . تعداد زیای از اسرا به خیلی موارد شک کردند. انسان آزاد در زندگی روزمره با چالش خاصی روبرو نمی شود و برنامه طبق روال پیش می رود.
ولی اگر در اسارت قرار گرفتی و نتوانستی با کسی مراوده انجام دهی یا با دنیای بیرون رابطه برقرار کنی همه خاطرات و اعتقادات در ذهنت مرور می شود . در این مجال برای بچه ها شک دکارت را مطرح می کردم. می گفتم دکارت در فلسفه به جایی رسید که در وجود همه چیز به شک افتاد و در عین حال به این باور داشت اگر همه چیز شک بر انگیز است من خود وجود خارجی دارم که این شک درونم پیدا شده است.چون شک می کنم پس من هستم. بنابراین این امر پایه و اساس شناخت و علم بر خود حساب می شود.اگر انسان وجود کسی را که شک می کند قبول داشته باشد می تواند بقیه جهان را نیز تفسیر کند.ما اینگونه مباحث شناخت؛جهان بینی و ایدئولوژی را از کتب شهید مطهری که کتب مرجع بودند و قبل از اسارت خوانده بودم برای بچه ها بحث می کردم. بسیاری از مواقع می توانستیم شک ایجاد شده در بچه ها را برطرف کنیم.اینگونه موارد از جمله صفات و جلوه های صفات خدا را بیشتر با برادر موسی خانی بحث می کردیم و چون مباحث تخصصی تر می شد در گروه های آموزشی مطرح نمی شد.
ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید