🔹 اون منطقه ای که خونمون بود
مشدیا بهش میگن ؛ محله ی ضد ؛ علتش اینه؛ اون زمانا وسط میدون اونجه یک ضد هوایی کار گذاشته بودن؛واسه حمایت وپوشش پادگان ارتش که همون نزدیکیا بود ؛ بعدها اسمش عوض شد ؛ میگفتن خیابون تهرون !! الحمدالله بعدانقلاب میگن
بلوار امام رضا ع
(تهرون ؛ سیری چند؟؟ )

🔹حاج غلامرضا ؛ “بابامو میگم ” مرد دینداری بود که لنگه نداشت؛ همه به نیکی ازش یاد میکردن ؛ قصاب بود اما نه اون قصابی که تو ذهنتون میاد ؛ بی آلایش ؛ بی ریا ؛آروم کم حرف ؛ خداجو و انقلابی
یه چیزی میگم ؛ یه چیزی میشنفین برای ما که خیلی عزیز بود و خاص

مادربابام ازسلسله سادات حسینی
مادر منم از سلسله سادات رضوی
زنی باوقار ؛ باحجاب؛ یک روز نماز صبحش که چه عرض کنم ؛ نماز شبش ؛ شاید کم و زیاد نشده باشه

🔹اون زمانا که علما و مراجع تقلید رادیو تلویزیون رو به علت زیمبولو زیمبلاش ؛ تحریم کرده بودن ؛ خونه ما تلویزیون نداشت ؛ بابام یه رادیو داشت که خودش تو موارد خاص دم گوشش مذاشت و گوش میکرد ؛ همین رادیو هم از این حکم مستثنی نشد و یه روز بابام اومد خونه و رادیو رو محکم کوبوند زمین و له و لودرش کرد ؛ گفت : وختی آقای خویی میگه حرامه ؛ حرامه دیگه

زیارت هر شب جمعه حرم و دعای کمیل هر شب جمعه شون تو کشیک خونه دربانان حرم برپا بود ؛ صدای مرحوم کافی هم میشه زمزمه اش تو گوشمون بود ؛
این محیط خونه ای بود که من در سال ۱۳۴۵ تو این خونه بدنیا اومدم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید