راوی: احمدعلی قورچی

منبع: سایت روزنامه ایران
در طول روزغذای ناکافی و بسیار بسیار اندک را که در حد زنده ماندن بود با هماهنگی ارشدهای آسایشگاه و مسئول عراقی هر سه وعده را موقع عصر می گرفتیم و آنها را داخل چند پتو می پیچیدیم تا مقداری گرم بماند و بعد از نماز مغرب و عشاء سفره ای که از چند تکه پارچه متصل به هم دوخته شده بود وسط آسایشگاه پهن نموده و در ظرف های دونفره غذا کشیده می شد و با دعا بچه ها افطار باز می کردند. سفره ای بی ریا و فقیرانه که دیگرخبری از سفره های افطار میهمانی ها یا دستپخت مهربانانه مادرمان که با انواع خوراکی ها تزئین و خودنمایی می کرد، نبود و آنجا بود که بچه ها در غربت به بزرگی و قدر پدر و مادر و خانواده بیشتر پی می بردند و با تمام وجود این خلا بزرگ را احساس می کردند. اما به لطف خداوند بزرگ، ایمان، همدلی، محبت و دعای مظلومانه اسرا و نظر ائمه معصومین(ع) تا حدودی به اسرا دلگرمی و امید می داد.
خدا می داند در همین سفره بی ریا و فقیرانه با دعای خالصانه بچه ها چه کسانی که شفا پیدا نکردند که امیدوارم فرصت طرح آنها در آینده فراهم شود تا به نمونه هایی از این شفا گرفتن ها اشاره ای داشته باشم. روزه گرفتن در اردوگاه فقط مختص به ماه مبارک رمضان نبود با اینکه بچه ها به تغذیه کافی نیاز داشتند آن هم با بدنی نحیف و رنجور، اما اکثرا در طول سال هفته ای دو یا سه روز آن را روزه بودند، آن هم در گرمای بالای ۵۰ درجه آن منطقه.
غذای اردوگاه درطول مدت ۱۰ سال اسارت آزادگان یکنواخت بود و در این مدت هیچ تغییری در روند تنوع غذایی حاصل نشد؛ صبح یک لیوان چای و آش.
ظهر حدود ده – دوازده قاشق برنج و آب خورشت، شب آب خورشت خالی که اکثرا با پوست بادمجان و پوست لوبیا و پوست بامیه همراه بود نه خود آنها.
الان با گذشت سال ها از دوران اسارت هنوز اکثر آزادگان با مشکلات گوارشی و ناراحتی های معده و روده مواجهند.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید