راوی:حسین رحیمی
تعدادی از اسرا به خاطر اعتقادات سست و ضعیف و بعضا برخورد ناصحیح بعضی دوستان جذب گروهک منافقین شدند و این خیلی تاسف بار بود. با این کار میخواستند از شرایط اردوگاه و اسارت خارج شوند. آن طور که من شنیدم به کمپ اشرف رفتند ولی بیشترشان با دیدن واقعیت و اینکه دارند به نوعی به صدام خدمت می کنند پشیمان شدند. تعدادی به اردوگاه بازگشتند؛تعدادی به ایران و از تعدادی دیگر خبری نشد. در جامعه امروز هم می توان دید افرادی که زمانی خیلی تندرو بودند در شرایطی دیگر کندرو می شوند. ولی کسی که از ابتدا در خط تعادل حرکت می کند و از مسیر صحیح خارج نمی شود به لطف خدا و الگو گرفتن از سیره اهل بیت انشالا تا آخر نیز در همین مسیر خواهد بود.
این طور نیست که یک شخص انقلابی تا آخر انقلابی خواهد ماند. بلکه انسان باید دایم خود را در معرض آزمایشات الهی ببیند و مراقبت کند که از تمام آنها سربلند بیرون بیاید. در طول تاریخ اسلام افراد زیادی بودند که به خاطر خلق و خوی نیکوی پیامبر (ص) به اسلام گرویدند. حضرت علی (ع) نیز از ابتدا تا انتها با الگو گرفتن از نبی بزرگوار اسلام انقلابی باقی ماند در عین حال از پیامبر (ص) سبقت نگرفت. اوائل جنگ افرادی پشت خط مقدم عراقی ها حضور داشتند که شاید کرد عراقی بودند؛ یا از ایرانی های عرب زبانی که به عراقی ها پیوسته بودند. این افراد به عنوان بازجو در مسیری که رزمندگان از لحظه اسارت تا اردوگاه می پیمودند بازجویی می کردند.
برای بازجویی در داخل اردوگاه از همین افراد استفاده می شد و از بیرون کسی وارد نمی شد. بعضی مواقع هم افرادی از بغداد برای حل موضوعاتی که به گوش آنان رسیده بود به اردوگاه می آمدند. عراقی های داخل اردوگاه خیلی از این افراد می ترسیدند. اصلا نمی خواستند مسئولین بیرون از اردوگاه از خبرهای داخل آن مطلع شوند تا نخواهند در قبال فلان مسئله پاسخگو باشند. در موارد خیلی خاص ممکن بود افرادی را از بیرون به داخل اردوگاه بیاورند از جمله مواقعی که درگیری ایجاد می شد و منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی میگشت. یا می خواستند اسیری را از این اردوگاه به اردوگاهی دیگر منتقل کنند. افراد یک مجموعه اگر با هم متحد باشند دشمن نمی تواند خللی در اتحاد آنها وارد کند و بیشتر اسرا نیز چنین رفتاری داشتند.
ادامه دارد…
روایت از جبهه تا عنبر : قسمت شصت و ششم
هفت موقعيت و كشف هويتم!
question_answer0
آخرین اعزام : قسمت سی و پنجم
question_answer0
بیمارستان الرشید بغداد : قسمت سی و هفتم
question_answer0
داستان من و شبهای عنبر: قسمت اول
question_answer0
موقعيت ششم از كشف هويت عربي ام…!
question_answer0
درمانگران عنبر : قسمت هفتم
question_answer0
شهرداران عنبر : قسمت یازدهم
question_answer0
درمانگران عنبر : قسمت هشتم
question_answer0
ورود به جبهه : قسمت یازدهم
question_answer0
آخرین اعزام : قسمت چهل و سوم
question_answer0