خاطرات زنده یاد شهاب رضایی مفرد

به سمت اردوگاه
وقتی که بعثی ها در تفتیش آسایشگاه این تیغ ها را به این شکل پیدا کردند
بفکر محدودیت تیغ افتادند و تیغ را جیره بندی کردند
نصف تیغ را برای هر دو نفر تحویل ارشد آسایشگاه می دادند و بعد طبق آمار استفاده شده ی آن را تحویل می گرفتند البته کل نظافت بدن ما هم اجبارا با این تیغ ها باید انجام می شد
بالاخره کار سخت گیری تحویل تیغ ها به جایی رسید که برای هفت نفر و نصف تیغ در نظر گرفته بودند
و هر چه ما گفتیم این تیغ کافی نیست اصلا گوششان بدهکار نبود
ترس از انتقال بیماری و …
بوسیله این تیغ ها حسابی فکر ما را بخود مشغول کرده بود در این میان فکری بنظرمان رسید که مشکل گشا شد از حانوت قیچی های کوچک تیزی بودند
که بوسیله ی آنها می شد ریش را اصلاح کرد هر چند برای اصلاح زمان زیادی صرف می شد و باید دانه دانه موها را از ته طوری می چیدیم که ریشه باقی نماند
اما با همه سختی ها بهتر از کتک خوردن و اصلاح نکردن و نگران از انتقال بیماری ها بود

ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید