روایت از جبهه تا عنبر

راوی:حسین رحیمی
اجناس موجود در حانوت ساخت کشورهای چین و تایوان بود . خود شان هم از همین اجناس استفاده می کردند. کشور عراق تولید کننده چیز خاصی نبود. پولی که می دادند به اندازه خرجی یک ماه بود در حالی که اکنون بخواهیم حساب کنیم خرجی نصف روز هم نمی شد. یک صندوق بین خود درست کرده بودیم و گهگاهی با پول آن شیر می خریدیم و به ضعیف ترها می دادیم. چون نمی توانستیم شیر را برای مدت زیاد نگاه داریم همان ابتدا مصرف می کردیم. خرما را به صورت خشک می خریدیم که ماندگاری بیشتری داشته باشد. میوه هم برای خرید وجود داشت ولی میوه های خوب را خود عراقی ها می بردند و میوه هایی که تعریفی نداشت برای ما می گذاشتند. یکی دوبار هم توانستیم بیسکوئیت بخریم. سعی می کردیم شیر را به افرادی بدهیم که بدن آنها عفونت داشت، خوشحال بودند که حداقل یکبار در ماه می توانند شیر بنوشند. خرما یی که می خریدیم به عنوان خیرات بین بچه ها پخش می شد . عراقی ها برای همین پول بسیار اندک منت سر اسرا می گذاشتند.
ادامه دارد..
لازم به ذکر است این مطالب حدود ده سال پیش که حال پدرم بهتر بوده گفته شده و الان خیلی تمرکز ندارند دوستان قبل از انتشار در جهت اصلاح و تکمیل روایتها یاری رسانند.با تشکر از جناب دکتر مروانی و کلیه عزیزان دل.پدر سلام مخصوص می رساند.

ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید