راوی : محمد حسن کافی

رزمندگان اسلام در فاصله بهار تا پاییز سال 1362 سه عملیات والفجر 2 ( در منطقه عملیاتی حاج عمران ) و والفجر 3 ( در منطقه عملیاتی مهران ) و والفجر 4 ( درمنطقه عملیاتی پنجوین) را انجام دادند که بالطبع تعدادی از نیروها به اسارت در می آمدند و چون مجروحین عملیات به اردوگاه عنبر منتقل می شدند لذا عراقی ها در آذر ماه سال 1362 تعداد حدود 150 نفر از اسرای قدیمی اردوگاه عنبر را به اردوگاه موصل انتقال دادند که برادران محمد جواد فاضلی نیا ( از برادران فعال در عرصه فرهنگی و مدیریتی اردوگاه ) و ابراهیم رفیعی ( بچه محل جوادیه ) و دوستش محمد رضا هم در بین آنها بودند.
با التیام نسبی جراحت ها و فراغتی که برایمان بوجود آمده بود هر کس احساس می کرد که باید بگونه ای از فرصت استفاده و وقت خود را پر کند عده ای با ورزش و عده ای با اهتمام به آموزش قرآن و نهج البلاغه و زبانهای عربی و انگلیسی و.. مبادرت به این امر نمودند من دوره صرف زبان عربی را در سال 1360 در مسجد محل خودمان نزد استاد مجید کمالیان گذرانده بود مجید کمالیان از بچه های مسجد لرزاده میدان خراسان بود که پس از اتمام دوره صرف عربی در اسفند ماه 1360 به جبهه های حق علیه باطل اعزام شد و سرانجام در روزهای ابتدایی سال 1361 درعملیات فتح المبین به درجه رفیع شهادت نائل آمد پس از ایشان دوره نحو را نزد اساتید دیگر آغاز کردم ولی در پاییز 1361 با اعزام به پادگان امام حسین ( ع ) و طی دوره آموزشی و سپس اعزام به جبهه و سپس مجروحیت و اسارت این دوره ناتمام مانده بود لذا به شدت مایل بودم که با توجه به احساس نیاز و فرصت اسارت دوره نحو را به اتمام برسانم بالاخره پس از پرس وجو برادر حسین مانده (ایمانی فر) را پیدا کردم برادر مانده اهل شهر شوشتر و از طلاب علوم دینی بود که در آسایشگاه نوزده بود پس از ارتباط با ایشان قرار شد که دوره نحو را نزد ایشان تلمذ کنم درآن زمان هنوز کتاب جامع الدروس و شرح ابن عقیل به اردوگاه نیامده بود لذا برادر مانده با استفاده از محفوظات خود و کتاب هایی مثل النحو الواضح شروع به تدریس نحو نمود البته پس از مدت کمی برادر حسین آذین که از برادران با استعداد اهل رفسنجان بود و مثل من در عملیات والفجر یک به اسارت در آمده بود به من ملحق شد و پس از برگزاری کلاس با ایشان به مباحثه و مرور درس می پرداختیم. ناگفته نماند در همان زمان خودم نیز شروع به تدریس صرف به بعضی از برادران نمودم.
آموزش در اسارت چند حسن داشت اولا” به اطلاعات شخصی خودمان می افزود و در ترجمه آیات قرآن و احادیث نهج البلاغه از آن بهره می بردیم ثانیا” وقت بیکاری افراد را پر می کرد که این خود یکی از عوامل سلامت روحی و روانی برادران در طول اسارت بود و ثالثا” از تنبلی ذهن جلوگیری می کرد و همین مبادرت به امر آموزش بود که باعث شد اکثر برادران آزاده پس از آزادی از اسارت با نمرات خوب در دانشگاه های کشور پذیرفته شدند.

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید