راوی : هاشم زمانزاده

✍ حیاتی ترین ماده برای شعله ور شدن آتیش آبگرمکن نفت بود؛ نفط اما فقط یک روز در میون یک گالن ۱۷ لیتری سهمیه مون بود وبا مقدار محال بود که بتونیم آب گرم قاطع رو داشته باشیم ؛ واسه همین باهم دوتانشقه ریختیم و عجب نشقه ای

🥇یه آبگرمکن برقی بود که واسه تامین آب گرم سربازای عراقی بود؛طی یه برنامه خوب با استفاده از تخصص جناب عیدی؛ (خودش هم خبر نداشت) تحت عنوان امنیتی و حفاظتی پیشنهاد دادیم ؛ واسه این آبگرمکن لوله کشی رفت و برگشتی انجام بشه ووسط این مسیرلوله یه شیر تعبیه بشه واسه بخار شکنی و نشقه مون گرفت و خوب هم گرفت

هر روز غروب قبل از رفتن مون به آسایشگاه این شیر میانی روباز می کردیم و تا خود صبح این آبگرمکن برقی عراقیا کار میکرد و از طریق اون لوله رفت و برگشتی آب گرم وارد مخزن آبگرمکن اسرا میشد.

🥈اما نقشه ی دوم که شاهکار بود.

هر روزحدود ۱۵ تا ۲۰ تاسطل آبگرم برای تامین آبگرم حمام ازآشپزخونه به ماتحویل میدادن ونقشه این شد که باهماهنگی خودمون بدون اینکه کسی خبردار بشه هر روز یک نفر از ما یکی یا دو تا از سطلا رو به جای آب گرم؛از نفت پر بکنه؛ وبا احتیاط واسه آبگرمکن استفاده کنیم

تابستونا مشکل زیادی نداشتیم؛ اما زمستونا ؛ به خاطر چراغ های علاء الدین؛ بیشتر به نفت احتیاج پیدا میکردیم و باید دامنه ی تک مونو وسیع تر میکردیم ونفت روهم برای حمام و هم برای چراغای علاءالدین بین آسایشگاه ها تقسیم میکردیم حتی دریک روز سردزمستونی آقا مرتضی کلانتر حدود ۲۲۰ لیتر نفت رو از آشپزخونه تک زد

قرارمون این شد که هر کدوم مونو عراقیا گرفتن ؛ اون یکی دیگه به طور کلی موضوع رو انکار بکنه و به یه صورتی ماست مالی بکنه تا اینکه یک روز از همین روزا………..

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید