راوی : سیدمحمد میرمسیب

ادامه قسمت سیزدهم
شب در زاغه خوابیده بودیم ناگهان برای اولین بارخشم شب بود که تا کنون تجربه نکرده بودیم صدای تیربار همه مربیان فریاد میزدند برخیزید دشمن حمله کرده برپا و خودشان هم با اسلحه ها تیر اندازی میکردند وسر وصدای عجیبی به پا بود بچه هاچون خواب بودند از ترس بدون لباس. پوتین . اسلحه دور هم میچرخیدند و نمی دانستند چه باید بکنند ولی من که متوجه شده بودم رزم است بجای ترس ووحشت سریع لباس پوشیدم ولی دگمه نبستم وپوتین به پا کردم اما بند پوتین نبستم و اسلحه بر داشتم و امدم بیرون و چون فشنگ نداده بودند دنبال فشنگ بودم وقتی ارامش نسبی فراهم شد همه را به خط کردند و همه به صف بودیم که فرمانده امد و یکی یکی همه را برسی کرد انها که بدون لباس بودند تنبیه کلاغ پر به اعداد زیاد وانها که پوتین نداشتن و لباس داشتن تنبیه سینه خیز به طول زیاد به من رسیدند پوتین بدون بستن بند .لباس که مرتب نبود اما اسلحه داشتم مرا جدا کردند وگفتند این برادر هم قابل قبول نیست اما از همه شما اماده تر بود و اگر اسلحه اش تیر داشت همه ما را شهید کرده بود چون فریاد میزد فشنگ ندارم فشنگ از کجا بیارم و معلوم بود هم فهمیده رزم است و هم ترسیده بود که میگذاریم پای خوابش وفریادزد در همه حال باید اماده باشید در حالت خواب .درحالت نماز .درحالت استراحت جنگ است اینجا خواب نداریم استراحت نداریم از الان شبها عملیات فرضی وروزها عملیات رزمی بسیار سخت وانقدر به ما سخت گرفتند که در جنگ هم تجربه نکردم و انقدر عملیاتها سخت بود که یه شهید دادیم و جریان شهید این شد که در حین عملیات یکی از برادران در سنگر از خستگی افتاد و فرمانده فریاد زد بیا از سنگر بیرون استراحت نداریم خستگی نداریم رزم است عملیات است بیا بیرون ولی گوش برادر بدهکار نبود و همانجا ماند فرمانده که می خواست اورا بترساند اسلحه اش را به طرف او گرفت و سه بار با فریاد بلند اخطار داد وقتی برادر بیرون نیامد یک تیر رها کرد که به سنگ کنار سنگر خورد کمانه کرد ومستقیم به سر این بنده خدا اصابت کرد و متاسفانه شهید شد وهمه را ناراحت کرد با تمام سختیها این اموزشی بسیار سخت هم تمام شد وما فقط خدا رو شکر کردیم وانقدر لاغر شده بودم که وقتی برگشتم همه متوجه لاغری من شده بودند و مادرم انقدر به من می رسیدکه دوباره بعد یک هفته رو امدم ویک ماه استراحت کردم که اخبار عملیات جدید همه جا پخش شد و من تصمیم داشتم شرکت کنم که با مشکلات فراوان روبرو شدم….‌‌

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید