نویسنده : هاشم زمانزاده

تو هر آسایشگاه ۴۵ نفره ؛
فقط پنج شش نفر اهل نماز خوندن بودن ما بقی نه اینکه مسلمون نبودن یا نمی دونستن نماز چیه؛ نه !!!! فقط یه کم بی خیالی طی می کردن؛شاید این بیخیالی از اثرات تربیتی دوران رژیم شاه بود

آخه چه توقعی بود که یه نفر از اون فضای لامذهبی و لائیک یهو بیاید تو فضای انقلاب هنوز انقلاب رو درک نکرده اسیر دشمن بشه

در آن زمان دو تظریه در مورد نحوه مدیریت اردوگاه وجود داشت

نظر اول اینکه : همه امور اردوگاه مربوط به اسرا ؛ حتی تنبیه و تشویق و کتک زدن ها در دستان خود اسرا باشد و در اصل ؛ فرمانده اردوگاه از خود اسرا باشد و عراقی ها فقط ناظر و ناظم باشند

نظر دوم اینکه :ارشدهایی برای آسایشگاه ها و قاطع ها و اردوگاه از طرف اسرا انتخاب و اما مدیر و فرمانده از عراقی ها باشد و این ارشدها مجریان دستورات و قوانین فرمانده باشند.

و عراقی ها مخصوصا « عزالدین »بیشتر به دنبال تحقق مورد اول بودند و جالبتر اینکه عیدی هم به دلایلی که برای خودش داشت ؛ موافق با آن بود ولی مجموعه تصمیم گیران رومادیه با مورد دوم بیشتر موافق بودند

و یکی از مهمترین علل آن این بود که ایرانی نباید مقابل ایرانی قرار بگیرد؛ چون تبعات زیادی را در بر داشت ؛ در نهایت مدیریت اردوگاه بر پاشنه دوم چرخید

اما عیدی بر نظریه خود محکم بود

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید