نویسنده : هاشم زمانزاده
خیلی سخت و زجر آور و کسر شٱن بود که این همه بچه های جبهه و جنگ وایثار و شهادت در کنار هم ؛ گرد هم ؛ جمع باشند اما مترجم « صلیب سرخ» یک نفری باشه که از این جمع نباشه
این سوال هیچوقت جواب داده نشد
چرا یادکیری انگلیسی حرام بوده؟!
🔺حالا کی مقصره « این یا اون »
🔻اما هر کی بوده ؛ دمش گرم
عنبریون کلی تلفات بابت این تصمیم ؛ توی عنبر دادن ؛ تا اون زمانی که عقل و خرد جمعی در اردوگاه حاکم شد و مشکل حل شد
🟣 عیدی هم از این خلآء ؛ خیلی خوب و حداکثر استفاده را برد و هر موقع صلیب میومد ؛ مترجم کسی نبود ؛ مگر از نوچه های عیدی و پذیرایی مفصل بعد از رفتن صلیب ؛ آب و نون سفره های بچه ها رو با خون و زخم و تاول پا و کمر و صورت و رنگین و پر روپق میکرد
و یک روز هم من « شبان بابایی» مهمان این سفره و دعوت به محفل شور و حال شدم و نتیجه آن ؛ چکاوک سنده و چوب و کابل با گوشت و پوست و چشم و لب و دهان بود
ادامه دارد …