نویسنده : هاشم زمانزاده
مجروحان فتح المبین بهداری عنبر را جلا و روشنایی بخشیدند و مستوصف عنبر شد ؛ مستشفی الاسری الایرانیین بیست نفری بودن که آووردن شون عنبر به دستور دکتر مجید همه رو بردیم حمام و حسابی چلوندم شون و ترگل ورکل به آسایشگاه های دوقلو جدید بردم شون که از اون روز معروف شد به « بیمارستان عنبر »
بعد از یه حمام مشت با آب سرد و گرم به دستور یاسین همه رو به خط کردن وبه هر کدوم یه کیسه ارتشی به همراه چند زیرپوش و شورت و یه دشداشه راه راه وگشاد دادن و اون دشداشه ها شدن لباس ؛ رسمی و اصلی بیمارستان که همه به اجبار باید میپوشیدن و حق تغییر وضعیت اونو نداشتن؛ اما……….
اونایی که سالم بودن؛رفتن آسایشگاه مجروحین در بیمارستان ماندگار شدن چون تخت نداشتیم؛پتوها شونو روی زمین انداختیم؛ همونجور زخماشونو پانسمان میکردیم و درمان می شدند
کار خیلی سخت و طاقت فرسا شده بود و خستگی در نیروهای پرستاری به عینه مشخص بود؛با پیشنهاد دکتر مجید و موافقت فرمانده عراقی به ارشدهای اردوگاه اعلام شد که نیروی پرستار و خدمه برای بیمارستان نیاز
داریم و اونجا بود که دوستان بزرگی چون جناب برادر عزیز فرج رحیمی و محمود آسیابی به جمع ما اضافه شدند
ادامه دارد …