شهرداران عنبر : قسمت ششم

راوی : هاشم زمانزاده

🌼 شهردار سوم ؛ ادامه مجروحیت

🌷وقتی افتادم تو کانال ؛ درد تمام وجودمو فرا گرفت؛سوز و گداز درد تاآخرین سلول استوخونای بدنم رو می آزرد ؛ناله ای از جگرم بلند شد و در نای تبدیل به فریاد شد. از شدت بلندی داد و فریادم ؛ یه عده از بچه هامون توسنگر کناری؛صداموشنیدن بلافاصله اومدن و کشیدنم بالا و تو سنگر بردنم ؛

🌸 سرخی فلق از گوشه صحرا بالا میومد هوا گرگ و میش شده بود؛ محاصره هرلحظه تنگ وتنگترمیشد هر کی مجروح شده بود توی همین سنگر بود؛ و هر کی سالم بود رفته بود عقب ؛ یه مشت لت و پار روی همدیگه افتاده بودن تو سنگری که بعثیا از سه طرف تیربارانش کرده بودن و وجب به وجب بهش نزدیک میشدن ؛زوزه تیرها هرلحظه نزدیک و نزدیکتر میشدن ؛ تا جائیکه نفس کشیدن عراقیا رو حس میکردیم .

🍁رسیدن به سنگر؛ دور تا دورمون واستادن و آماده شلیک ؛ که دستور اومد ؛ضامنا روبکشن وهمه دستگیر بشن ؛ و نیم ساعت بعد دست بسته با یک آیفا بردنمون عقب و وارد یک یه کلبه چوبی شدیم ؛اولین کسیکه تو اون کلبه چوبی دیدم؛یک رزمنده ایران؛درب و داغون وخونی ومونی ولت و پار یه گوشه افتاده بود اون برادرمون ؛ کسی نبود؛ جزء جناب

🌹حسین رحیمی 🌹

اولین کلامی که از گلوی بی رمقش بیرون اومد این بود : هیچکس نگه که از گردان ویژه مالک هستش ؛ که مرگ و جلو چشمش میبینه ؛ همه عراقیا دنبال تون هستن !!!

🌺 فقط جهت اطلاع

🌀گردان ویژه مالک؛ به فرماندهی علیرضا ملاقلی در عملیات محرم ماموریت بسیار سختی را برعهده داشت. بطوری که وی ‌باید ۶۰ موتور سوار دو پشته آرپی‌جی زن را برای شکار تانک ها و نفربر های دشمن هدایت و فرماندهی می‌کرد.
نیروهای این گردان؛ زرهی دشمن را به آتش کشیدند و سرانجام ملاقلی در مرحله سوم عملیات در منطقه عین خوش در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۶۱به شهادت رسید..

یادش و راهش گرامی

ادامه دارد …