راوی : هاشم زمانزاده

✍شستن قصعه و ظروف در همین بین انجام میشد؛ باید آماده میشدن واسه صبحانه؛بعد از صبحانه آماده میشدن واسه ناهار و بعد از اونم ؛ شام ؛ که نزدیکای غروب میدادند.

🪒مهمترین بخش بعد از غسل و طهارت نظافت وزدودن موهای زائد بود؛نظافت بدن حسابی رو مخ بچه رفته بود؛ یک حمام عمومی وچندتا دوش و موهایی که واسه کند شون
باید خودت باشی و خدای خودت ؛ بالاخره این مشکل هم حل شد وسه تا حمام خصوصی با بلوک سیمانی در سمت راست فضای خالی در بین ساختمان حمام و دیوار آسایشگاه ۹ ساخته شد و اون ها شد مخصوص نظافت و کنده کاری 🪓🪒 🔪🪒

🛠 روزای جمعه اوج بدبختی مون بود واسه ریش تراشیدن که اجباری بود و صیح شنبه توسط عراقیا سر صف بازدیدانجام میشدوای به حال کسیکه روز جمعه؛ تیغش کُند؛ بوده

💣 ول وله ای بود جمعه ها 🧨

🧲بیشترین آب مصرفی مون موقع شستن لباسا بودخدابه خیربگذرونه مخصوصا وقتیکه یه شورت لک ور داشته باشه اونم ازعملیات ایضایی شب قبل؛ اولین اتفاقیکه نصف شب میوفتاد این بود که طرف ؛ سراسیمه از جا مثل برق میجست و می ایستاد و اولین نگاه شبانه اش: خم شدن به جلوبودویه نگاه معنادار به شورتش ویه آهی دردناک ازحلقش به هوا؛ور
میخاست ” ای وای ” بدبخت شدم ؛
⚽️ فردا “فوتبال داشتم ”
🏀 فردا “بسکتبال داشتم ”
🏐 فردا ” والیبال داشتم ”
🏓 فردا ” پینک پنک داشتم ”
🎭 فردا ” تمرین تئاتر داریم ”
🎼 فردا ” تنرین سرود داریم ”
🧿 فردا ” جلسه ارشداست ”
🚰 فردا ” من مسئول آبم ”
🪣 فردا ” مسئول سطل توالتم ”

🗝 و کلید درمان تمام کارهای فردا که به خاطر یک لکه ننگین شورت ” قاطی پاطی میشد ” آب و حمام بود ؛ در دست با کفایت شهرداران عنبر بود؛اگه اونا نبودن هیچ کلاس
ضرب ضروبا ؛ she is و he is و ؛ تفسیر قرآن ونهج البلاغه و مسابقه و…..رنگ خوشی به خودش نمیدید.

و همه اینا در گروی یک چیز بود

نفت 🌸 نفط 🌺 Oil

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید