🐨 شکنجه گران عنبر: قسمت دهم

🐮 در بین تمام فرماندهان اردوگاه عنبر؛ ازهمه عیاش تر وبی بندوبارتر ودائم الخمر وشنگول و منگول بود.
فکر و ذهنش همیشه به در پائین تر از کمر دور میزد و این در کلامش و ارتباطاتش با سربازانش و مسئولین اردوگاه به وضوح نمایان بود. فساد از کلامش و چشمانش متبلور بود

🧐 🪲 🤓

او سرگرد صبحی فاضل طائف بود

🙄 🪰 🤮

درلباس پوشیدن منظم بود همچون
دیگرافسران اما کمی مرتب وشیکتر

باآمدنش تغییرات زیادی در اردوگاه
انجام شد ؛ سربازانی رفتند و آمدند
سخت گیری ؛ نسبت به اسرا بیشتر
شد ؛ محدودیت ها در برگزاری نماز
جماعت و مراسم مذهبی و تفریحی بیشتر شد و در کل میتوان گفت که همه چیز ممنوع شد.
و در صورت اقدام و اجراشدیدترین شکنجه ها وکتکها درانتظار اسرابود

اما دریک چیز؛خیلی احتیاط میکرد

🪳در شکنجه و کتک زدن 🪳

به صورت جمعی در داخل اردوگاه

🐞به همین علت بیشترین شکنجه ها و کتک ها را در خارج از اردوگاه و در ساختمان مجزایی که برای این کارها مهیا کرده بود ؛ انجام میداد و در یک کلام ؛ ترس زیادی از جمع و شورش های دست جمعی داشت و برای کنترل این ترس و فوبیایش
آن ساختمان مآمن و پناهگاهش بود

لذا در هیچ یک از خاطرات اسرا در موردشکنجه هایش؛ ردپایی از کتک
زدن در آسایشگاه در دوران فرمانده اش بر عنبر پیدا نمیشود.

اسرای عنبر خاطرات فراوانی با این
جلاد بالفطر و عیاش فاسد دارند و در دوران اوبودکه تلاش شدمنکرات و رقص و آواز در اردوگاه به میان اسرا بیاید و آوازه خوان های فاسد دوره طاغوت صدای شان دراردوگاه به گوش رسید و تلویزیون و کانال های فاسدعربی وعراقی وفیلم های
مفسده به میان بچه ها راه پیداکند

🌺 اما زهی خیال باطل 🌺
از مقاومت فرزندان خمینی در عنبر

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید