راوی : هاشم زمانزاده

✍ حالا؛ مثلا دو تا۲۰ ساله میخوان واسه ۴۰۰ نفر ؛آدم بزرگ و کوچیک ؛ پیرمرد و جوان؛ برنامه ریزی بکنن ؛ که ؛ کی ؛ کی ؛ بره حمام ! کی ؛ کی؛ ظرفاشو بشوره !کی؛کی ؛بره توالت.

البته ؛ الحمدالله؛هنوز روحیه جوان گرایی همانند جبهه ؛ در اردوگاه حاکم بود؛درست مثل اوایل انقلاب که اعتمادبه جوونا درتقسیم کار به اونا حرف اول رو میزد و بزرگترها بیشترهدایتگر و کنترل کننده بودند

✍ همانطورکه قبلا گفتم؛وقت اول رو اختصاص دادیم به حمام واجبیا برنامه این طوربود که تمام شیرهای طرفشویی و روشویی رو میبستیم تافشار آب واسه اونابهتر باشه و هر وقت هم فشار؛ کم میشد؛ یه شلنگ آب که به کر وصل بود مینداختیم توی حمام تاتطهیر بدن بهتر صورت بگیره وغسل باآب دوش انجام بشه

🚽توالت رفتن که واسه بعضیا یک امر اجتناب ناپذیر درحد انفجار بود
هفت چشمه توالت ؛ واسه ۴۰۰ نفر ؛ تازه اگه شانس داشتیم ویکی شون گیر نکرده بود؛اگر هم گیر کرده بود باز کردنش فقط کار چرختاب بود و بس ؛ آستین و میداد بالا؛ پلاستیک ملاستیکم که نبود رو دستش بکشه آستینا رو میزد بالا ؛ میرفت داخل و در توالتو می بست تا کسی نبینه تا آرنج دست شو میکرد تو سوراخ
سنگ توالت وهرچیزی که باعث راه بندون شده بودباانگشتاش میکشید بیرون؛بعد باسر وصورت عرق کرده در روباز میکرد و با حالتی خجل و آروم میگفت؛ راه توالت باز شد؛حالا میتونید برید؛ دستشویی

🚿بعد ازغسل واجب نوبت ؛ نوبت حمام معمولی بود؛قبلا هر روز فقط ۵۰ نفر در روز میتونستن برن حمام اما با برنامه ریزی دقیق ؛ هر روز تا ۱۵۰ نفر؛ اونم با آب گرم میتونستن برن حمام ؛

💠البته آخر وقت که میخواستیم بریم توی آسایشگاه خودمون ؛دیگه آب گرمی نمونده بود تا حمام بکنیم و چرختاب هر روز با آب سرد حمام میکرد؛میگفت: من باآب سرد راحتم گرمی آب رو میزاشت واسه دیگران

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید