❤️ حالادوساعت مونده به عملیات رسیدم به محل بلدوزرها و لودرها که توی یک گودی بود که قبلا کوره آجر پزی بود؛ فرمانده مقر فقط داد و بیداد میکرد که سریعتر ؛ عملیات شروع شد و منم با تمام توان همه ماشینا روبادو تاسیم پشت استارت شون که به هم وصل میشد روشن کردم وباراننده های زاپاس و خودم راهی خط مقدم شدیم و توی اوج آتیش مستقیم دشمن و موج انفجار های کاتیوشا؛ خمپاره وگلوله تانک ؛شروع به ساخت سنگر و خاکریز برای حفظ جان رزمنده ها کردیم

❤️ در حال زدن خاکریز بودیم که یه موشک کاتیوشا به یکی از لودرا برخورد کرد و همرزم مون نیمی از بدنش منفجر شد و شهید شد ؛ از سی چل نفری که اکیپ ما بود فقط من و یکی دیگه سالم موندیم و ما بقی یا شهید شدن یا مجروح ؛
یه هفته از عملیات گذشته بود و درگیری ها شدید شده بود و عراق پاتک پشت پاتک میزد تا زمین های از دست رفته رو مجدد پس بگیره امابامجاهدت رزمندها و فرماندهان شجاع لشکرها و پیام امام مبنی بر مقاومت که توسط محسن رضایی به بچه ها ابلاغ شد ؛ تلاش دشمن بی ثمر شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید