راوی : علی اصغر سامانی.

فصل. 1. قسمت. 5

به نام خدا

آقا سید مجتبی یک معاون داشت به نام شاهرخ ضرغام معروف به حر انقلاب ایشان مردی چار شانه نسبتاً قدبلند حدود 190 سانت و درشت هیکل شاید حدود 110 یا 120 کیلو وزن داشت ولی بدنی بسیار ورزیده و آماده داشت . ایشان دست راست آقا سید مجتبی بود. آقا شاهرخ گاهی به تنهایی شبها به شناسایی می‌رفت و از هیچ چیز نمیترسید در همان زمان کمی که در جبهه بود به قدری عراقیها از او می‌ترسیدند که زمانی که او را به شهادت رساندند روزنامه های عراقی نوشته و در صدا و سیمای عراق نیز اعلام کردند. کانالی بین ما و عراقیها زده شده بود بصورت مارپیچ و به عمق حدود 150 سانت تا نزدیکی خاکریز عراقیها و برای شناسایی استفاده می‌شد. یک بار شهید ضرغام وارد کانال می شود که عراقیها متوجه می شوند و او را هدف قرار داده و از بالای بدن دچار جراحت شدید میشود برای آوردن او چند نفر می‌روند ولی بخاطر وزن سنگینش موفق نمی‌شوند چون مابین دو جبهه قرار داشت بسیار کار سختی بود . چند مرحله برای آوردنش می روند ولی متاسفانه موفق نمی‌شوند از طرفی عراقیها که فهمیده بودند چه کسی را هدف قرار دادند چشم از او بر نمی داشتند تا اینکه در همان جا به شهادت رسیده و پیکر مطهرش در همان جا می‌ماند و حتی استخوانهای او نیز پیدا نشد که نشد . این اتفاق در تاریخ 17 آبان سال 59 اگر اشتباه نکرده باشم واقع می‌شود . با شهادت او پشت آقا سید مجتبی میشکند و بسیار در او اثر می‌گذارد ولی بعد چند روز اتفاقی می‌افتد که آقا سید مجتبی از آن حالت خارج می‌شود شادی روح شهدا صلوات و فاتحه .

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید