راوی: مرتضی تحسینی

عکس یادگاری

تا سال اول اسارت عکس گرفتن از اسرا مرسوم نبود، ولی در سال های بعد، با هماهنگی هایی که صلیب سرخ انجام داده بود، از همه ی اسرا به صورت گروه های چهارنفره عکس گرفتند. بعد از حدود دو ماه که عکس ها چاپ شد و به دستمان رسید، از طریق صلیب سرخ به خانواده هایمان ارسال گردید. در سال بعد این گروه ها پنج، شش نفره و با ادامه ی آن در سا لهای بعدی تعداد این گروه ها به دوازده نفر هم رسید. و به این ترتیب هرسال یک عکس گرفته می شد.
در اولین عکسی که از من به خانواده ارسال شده بود، دست راستم مانده بود پشتِ بغل دستیم و دیده نمی شد. به همین علت مادرم خیلی نگران شده بود و در نامه ای که برایم فرستاده بودند از دستم سئوال کرده و نوشته بودند، مادرت در خواب دیده که دستت آسیب دیده است. من هم در جواب نوشتم: به والله دستم کاملاً سالمه و چیزیش نیست و چون موضوع آسیب دیدگی پایم را نمی دانستند، من هم چیزی برایشان ننوشتم.
یکی از اسرا که زودتر از ما در تعویض اسرا، به ایران برگشته بود از او هم درباره ی سالم بودنم سئوال کرده بودند. او هم پرسیده بود خودش چی نوشته؟
گفته بودند نوشته که سالمم.
جواب داده بود: خودش هرچی نوشته درسته!

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید