*راوی:* مرتضی تحسینی
*غذای اسارت *
برنامه ی غذایی شان درحد بخور و نمیر بود. در طول روز دو وعده غذا برای اسرا در نظر گرفته شده بود که با درایت آشپزهای ایرانی به سه وعده تغییر پیدا کرد. صبحانه هر روز آش شوربا بود که از آب، خرده برنج و ماش تشکیل می شد و سهم هر نفر 9 قاشق به همراه نصف لیوان چایی بود. وعده ی دیگر ناهار بود که به هر نفر به اندازه ی 7 تا 8 قاشق غذاخوری برنج می رسید. چند قاشق آب خورشت (آب لوبیا و …) هم برای نرم شدن برنج داخل آن ریخته می شد تا بتوان آن را قورت داد. تقسیم برنج با بیل صورت می گرفت. یک بیل غذای 8 نفربودکه با هم ،هم خرج بودند و درون یک قصعه غذا می خوردند. . معمولا گاهی اوقات برنجی که می دادند نیم پز و غیرقابل خوردن بود. در این مواقع برنج نیم پز را پس از فرآوری و مخلوط کردن با گوشت، کتلت و یا غذاهای دیگری تهیه می کردیم. برای شام یا خورشت لوبیا بود که فقط کمی در آب غرق شده و تعدادش قابل شمارش بود، یا بادنجان که مقدارش آن قدر کم می شد که در آن حل بود و به آب بادنجان معروف بود. یا براساس فصل خورشت بامیه، کلم، شلغم و … تهیه می شد. بعضی مواقع مقدار کمی هم گوشت یخ زده داخل خورشت شناور بود. اما اگر مهمان خارجی به عراق می آمد از آن مقدار هم خبری نبود. سهم شام هرنفر، از6 تا 7 قاشق تجاوز نمی کرد. نصف لیوان چایی هم سهمیه ی شبمان بود.
*ادامه دارد…*
کمپ هشت : قسمت هفدهم
خوب بد زشت در عنبر: قسمت چهلم
question_answer0
کمپ هشت : قسمت هفتادو سوم (بخش 1)
question_answer0
موقعيت دوم از كشف هويت عربي ام…!
question_answer0
خوب بد زشت در عنبر : قسمت چهارم
question_answer0
درمانگران عنبر : قسمت پنجاه و هفت
question_answer0
خوب بد زشت در عنبر:قسمت پنجاه و هشتم
question_answer0
کمپ هشت : قسمت هفتاد و دوم
question_answer0
پنج شب و هشت سال – قسمت سي و چهارم
question_answer0
کمپ هشت : قسمت چهل و ششم
question_answer0
داستان من و شبهای عنبر: قسمت اول
question_answer0