عجب شبي بود شب ٢١ بهمن ٦١ !!!
– عمليات لو رفته!
– منطقه رملي امان را از پاهاي خسته گرفته بود!
– منطقه با كمترين عارضه طبيعي براي جان پناه بود!
– خستگي همه را كلافه كرده بود!
– تير و تركش دشمن چترش را بر سر رزمندگان سخاوتمندانه گشوده بود!
– در آن شب پر حادثه، چيزي ارزانتر از جان پيدا نمي شد!
– سبقت براي شهادت بيش از سبقت براي حفظ جان بود!
– موانع متعدد به تن شهدا آذين شده بود!
– كانال ها مدفن گل هاي پرپر شده بود!
– سيم خاردارهاي حلقوي به گُل هاي خميني نقش بسته بود!
– معبر ميدان مين ها، معبر بهشت شده بود!
– آن شب جنگ نبود، چرخ گوشت انساني بود!
– بلدچي ها به خطا افتادند!
– تجمع گردان و خمپاره دشمن با هم گرده خورده بود و به يك تقاطع رسيدن؛ *درو شدن بچه ها!*
– سر و دست و پا بود كه به آسمان راه پيدا مي كرد!
– گردان ها به اهداف از پيش تعيين شده نرسيدند ولي خيلي از رزمندگان به هدفشان رسيدند! *شهادت…*
– روح شهدا فارغ از تن خسته، با تبسمي نظاره گر مي شد!
– آنكه شهيد شد، شهيد شد و به ملكوت اعلى رسيد!
– آنكه مجروح شد، يا به آغوش وطن برگشت يا اسير شد! و ٨ سال را اسارت را در پرونده خود ثبت كرد!
ارادتمند
مرواني
٢١ بهمن ١٤٠٠
بياد ٢١ بهمن ١٣٦١
گردان كوثر
گروهان شهيد كلاهدوز
تخريب چي دسته قاسم