در بیمارستان الرشید فرد شیعه ای کار میکرد به نام (سید صلاح) که تاثیر عجیبی روی اسیران ایرانی گذاشته بود بسیار مودب و بااخلاق بود او زخم ها و جراحت های ما را پانسمان می کرد .هر روز برای ما ۲ روزنامه به نام های (الثوره) و (الجمهوریه) می آوردند که صفحه اول آن همیشه عکس صدام را داشت.

ماجرای عکس نجس صدام!؟

سید صلاح می گفت : مبادا با دست خیس عکس صدام را لمس کنید؛ زیرا دستتان نجس می شود!!؟برای ما خیلی جای تعجب بود!

به او می گفتیم : اگر مخالف صدامی چرا سربازی آمدی؟ مدرک او دیپلم بود در جواب می گفت: اگر نمی آمدم مادر و خواهرم را اذیت می کردند.

قسمت سوم خاطره  بیمارستان الرشید بغداد  را مطالعه بفرمایید

وقتی بچه ها را پانسمان می کرد به عربی می گفت (( الم آکو زین ، الم ماکو مو زین = یعنی درد بیاد خوبه ولی اگه درد نیاد زخمتون خوب نمیشه ))

یک بار در مورد شاه و هویدا صحبت می کرد که گفتم: خلَی ولَی سید صلاه گول زوجت= یعنی این ها را ول کن بگو ازدواج کردی؟ ( چون حلقه طلا در انگشتش دیدم ) ناگهان رنگش از خجالت سرخ شد و جواب داد: نعم = بله ؛ حالا شیرینی ازدواج چه می خواهید برایتان بخرم؟

همه به او مبروک مبروک گفتیم و سفارش شربت سان کوییک پرتقال و بیسکوئیت را دادیم فورا به سعدون خدمتکار که چشمان چپی داشت و تا کلاس سوم ابتدایی بیشتر نخوانده بود،دستور داد: این ۵ دینار را بگیر و سان کوئیک ۴ عدد ویک کارتن بیسکوئیت از فروشگاه بیمارستان خرید کن.

مانند برق رفت و همه را خرید کرد و آورد ؛ ما هم سریع ۶ لیوان شربت درست کردیم و به سید صلاه هم دادیم ولی اصلا لب به بیسکوئیت ها نزد گفت آن ها متعلق به شماست ، بسبار از او تشکر نمودیم و آن شب را بطور دراز کش و نشسته در بیمارستان الرشید جشن گرفتیم .

راوی : مجید شایان

ادامه دارد…

مطالعه این مطلب میتواند برای شما مفید باشد
شکنجه و اثرات روانی آن بر روی اسیران و راه‌های مقابله در اسارت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید