راوی مجید شایان

یکی از نکات جالبی که آقا رستم در مورد نحوه اسارت خود اظهار نمود: این بود که در هنگام شلیک ۸ گلوله به سرش در حال خواندن آیه: ( و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا و اغشیناهم فهم لا یبصرون) بوده و یکی از گلوله ها به زبانش برخورد نموده و چند دندانش را شکسته و خارج شده بود، خلاصه روز ۲ دی ماه ۱۳۶۱ هم فرا رسید و دوستان برای نماز صبح بیدار شدند؛ آقا رستم سراسیمه از خواب بیدار شد، و در حالی که بسیار عرق کرده بود: گفت : بچه ها خواب عجیبی دیدم، امام زمان (عج) به خوابم آمد و فرمود: نگران نباشید، روز اربعین حسینی آزاد خواهید شد. همه خوشحال شدیم 🙂🙂🙂🙂🙂و گفتیم : خداوند از زبانت بشنود و نماز صبح و دعای فرج و قران با ترجمه فارسی را خواندیم، هنگام صبحانه هم برادر رستم با آمپول 50cc سوپ می خورد( به خاطر دندان های خرد شده اش) . سید صلاح ساعت ۱۰ صبح سراغ م آمد و از حال رستم و رشیدی و بیک محمدی و سلگی پرسید وبه همه گفت: الم آکو زین و لکن الم ماکو موزین = درد داشته باشی خوبه ولی درد نداشته باشی خوب نیست. 😍نحوه اسارت برادر رستم را برایش تعریف کردیم ، خیلی تعجب کرده بود و به قدرت خداوند آفرین گفت ، دوباره زال محمد برای پانسمان برادر رستم و سلگی و گوش برادر رشیدی و پای برادر بیک محمدی آمد و نتیجه پاتک ما به عربان او ۷ عدد تیغ جراحی ، ۸ عدد پد پانسمان و یک حلقه چسب پانسمان ، ۲ عدد چسب بیضی شکل بلند و یک بطری کوچک سبز رنگ بتادین و ۴ عدد سوزن و نخ بخیه بود؛ 😜، الحمدا… کاسبی آن روز بد نبود

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید