راوی : محمد. حسن کافی

تقریبا” همزمان با وصل کردن شلنگ به بینی من ، دکتر عراقی دستور ترخیص اکثر اسرای مجروح و انتقال آنها به اردوگاه را داد بنابراین عده کمی از اسرا که وضع جسمی آنها مساعد نبود درآن سالن باصطلاح بیمارستان تموز باقی ماندیم ازجمع پنجاه الی شصت نفری که دراین سالن بودند شاید حدود ده نفر باقی ماندیم پس از رفتن این اکثریت و خالی شدن سالن ، تختها را از جاهای دیگر آوردند و ما را بر تختها قرار دادند از افرادی که در آن سالن باقی ماندیم جاوید مستخدمی ( هم گردانی ما ) که ترکش به بیضه هایش خورده بود و یکی از آنها را از بین برده بود و صفر نجفی که دراثرمجروحیت فلج یا قطع نخاع شده بود و غلامرضا مرادی ( اهل دزفول ) که بشدت از ناحیه دست وکتف مجروح شده بود و محمدرضا مروانی ( اهل اهواز ) که پایش دراثر مجروحیت متورم شده وعفونت کرده بود و نهایتا” هم با سهل انگاری پزشکان عراقی پایش از بالای ران قطع شد را بیاد دارم در کنار تخت جاوید مستخدمی یک مجروح بود که در اثر موج انفجار به حالت نیمه فلج بر تخت افتاده بود وقادربه حرف زدن نبود و گاهی از شدت درد صداهایی نامفهوم از او بگوش می رسید وکسی هم نمی دانست او کیست و سرانجام در همان بیمارستان تموز درکمال غربت و کاملا” گمنام به شهادت رسید و کسی از هویت او خبردار نشد.با رفتن دوستان اسیربه اردوگاه فضای سالن بیمارستان تموز بسیاردلگیرشده بود وهمه درانتظار سرنوشت نامعلومی که برایمان رقم خورده بود روزها را بسختی سپری میکردیم.
با برادران مجروح باقیمانده در آن سالن به سختی و با کلمات بریده بریده و ایماء و اشاره ارتباط برقرار می کردم به سختی می توانستم بعضی کلمات را به زبان بیاورم و چون استخوان فک شکسته و خرد شده بود در زمان سخن گفتن در اثر تکان خوردن استخوانهای شکسته فک، احساس درد شدید می کردم و اذیت می شدم وانگهی اگر بنا بود که این استخوانها درست جوش بخورد می بایست بدون حرکت باشد و یا بوسیله ای بسته شود تا مانع از حرکت آنها شود اما در این به اصطلاح بیمارستان خبری از این اقدامات نبود فقط پانسمان تعویض می شد وآمپول تزریق می شد گاهی نیز از شدت درد که خوابمان نمی برد با قرص یا آمپول آرام بخش و خواب آور ( والیوم ) ما را می خواباندند.
در یکی از این شبها با جمع حاضر قرار گذاشتیم که دعای توسل بخوانیم تقریبا” همه در خواندن دعای توسل مشارکت داشتیم و به هر ترتیبی بود با آن وضعیت جسمی وخیم که داشتیم دعای توسل را به کمک یکدیگر خواندیم.

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید