نویسنده : هاشم زمانزاده

این قسمت آخر خاطراتی است از
رویدادی در اسارت ؛ مخصوصا در
عنبر ؛ به نام عیدی محمد چمیده

باید قبول کنیم که شخصیت عیدی
هنوز ناشناخته باقی مانده است هر
کسی عیدی را از نگاه خود
تعریف ؛ تفسیر ؛ تحلیل میکند

برای او چیزهایی گویند که مطرح
کردن آن مطالب نیاز به مشاهدات
عینی دارد حتی اگر خودش بگوید
که من………اما تا دیده نشده حق بیان
و طرح موضوع عقلا ؛ شرعا و قانونا ؛ نداریم و نداریم

حتی اگر یک نفر هم بگوید که من
دیده ام اما باز هم نیاز به افراد و
شاهدان بیشتری است

برای روشن شدن ؛ شخصیت عیدی
دست به دامان بسیاری از عنبریون
شدم اما فایده ای نداشت و داستان
ناقص به پایان رسید.

اگر خوب گقتم
یا بد گفتم
یا زشت گفتم
اما در عنبر با عنبریون همپیمانم

عزت شما پایدار

پایان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید