نویسنده : هاشم زمانزاده

حوزه علمیه خرمشهر که مسئولیتش با( حاج آقا نوری و محمدی) بود؛ به کمک «جهان آرا» وارد گود شدن و هر دو با هم قرارگذاشتن یه جورایی مشکلات شهر رو جمع وجوربکنن

عجب اوضاعی شده بود ؛یک شهر و مردمش با کلی مشکلات بماند؛ تحرکات صدام کافر از طرف دیگه ؛ قوز بالا قوز شده بود؛ یک همت بالا و یه آدم مقتدر میخواست که همه ی اینا در وجود ممد و تیمش چون آفتاب عیان بود

هتل جهانگردی خرمشهر شده بود مقر سپاه اما مگه ممد جهان آرا رو میشد اونجا پیداش کرد؛ اگه کاری باهاش داشتی باید کف خیابونا به دنبالش میگشتی ؛ آروم و قرار نداشت ؛ به فکر ارزاق و نون مردم باشه ؛ به فکر رفت و آمد و امنیت شهر باشه ؛ یا یه چشمش به همسایه بغلی باشه که خواب و خیالاتی باطل تو کله اش موج میزنه

اما یه جوان انقلابی و پر توان هیچ باکی از کوه مشکلات نداره و یا علی گفتیم و………..

یکی از معضلات بزرگ خرمشهر جمعیت نه چندان زیاد معتادان و زنهای خیابونی بودن مونده بودیم چیکار بکنیم ؛درمان یا نگهداری و یا هم هر دو مورد

اما جایی برای درمان و نگهداری معتادان نداشتیم ؛ مجبور شدیم که توی همون هتل جهانگردی « مقر سپاه » بود ازشون مراقبت بکنیم ؛ اما کار خیلی سخت و خطرناک بود ؛روزها گذشت ؛ خیلی دست و پا گیر بودن ؛ کلافه شده بودیم؛ با پیشنهادیه نفر ازبچه ها رفتیم سراغ ساختمان مصادره ای غلامرضا پهلوی و اونجا شد به یه حسابی « مرکز ترک اعتیاد »

تا اینکه یه روزی ؛ جهان آرا خودش شخصا اومد توی مرکز ترک اعتیاد ؛ همینحوری که بازدید میکرد و جویای وضعیت بیماران بود یهویی مقابل یه تختی میخکوب شد

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید