نویسنده : هاشم زمانزاده

دشمن بعثی با دوتا گردان؛ حمله به شهر رو شروع کرد ؛اما دید که این تو بمیری ازون تو بمیری ها نیست عملا مجبور شد که بیشتر از دوتا لشکر پیاده و مکانیزه مجهز رو واسه تصرف شهربه خدمت بگیره

🍀 خرمشهر یه پارچه شده بود دود وآتیش و حماسه و مقاومت

پس از چند روز درگیری در هفتم مهر ۵۹ به ۵۰۰ متری پل نو رسیدن اما کنار پل به دست چندتا جوون کلاش به دست زمینگیر شد! تصمیم گرفتن که از طرف بندر وارد بشن

هشتم مهر بندر به تصرف دشمن در اومد ولی با مقاومت بچه ها دشمن‌ مجبور شد مجدد تا پل نو عقب نشینی بکنه

دهم مهر؛ روز خونین برای خرمشهر بود؛ جنگ تن به تن نبود؛ بلکه جنگ تن با تانک بود و مردم با نارنجک و کوکتل به شکار تانکها میرفتن

در ۱۵ و ۱۶ مهر ماه پیشروی دشمن تو ساختمانهای پیش ساخته ادامه داشت؛

۱۹ مهر دشمن از کارون گذشت و وارد آبادان شد ؛ اما مقاومت مردم تو کوی ذوالفقاری؛ اونا رو تا پشت بهمن شیر به عقب روند؛ دشمن دوباره تمرکز کرد روی خرمشهر

۲۱ مهر بود که کوی طالقانی رو تصرف و در ۲۲ مهر تو خیابان ۴۰ متری مستقر شدند و در ۲۳ مهر ؛ مسجد خرمشهر در دست سیه روزان عفلقی ؛ تصرف شد

۲۳ مهر ماه بود که از ستاد جنگ آبادان ازم خواسـتن كه اونجا برم ؛ توی اون موقعیت ؛ اینکار مثل رفتن تو دهان دشمن بود ؛ فاصله دارخوين تا آبـادان حـدود ۴۸ كيلـومتر بود. ساعت ۶صبح با يه آمبولانس به همـراه سـه تا از بر و بچه ها ؛ و همان مرد جوان رعنا و
پر جنب و جوش و پر تلاش و دو تكاور و يك راننده آمبولانس بطرف سـتاد جنـگ آبـادان
راه افتاديم.

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید