راوی:حسین رحیمی
اگر در نامه می نوشتیم به پدربزرگ سلام برسانید منافقین زیر این کلمه خط می کشیدند و می فهماندند که منظور شما از پدربزرگ امام (ره) است و این مطلب را متوجه شده ایم. تعداد افرادی که از صلیب سرخ می آمدند معمولا ۳ نفر بود. گاهی خانم هم بین آنها بود. خانم ها معمولا وارد آسایشگاه نمی شدند چون می دانستند بچه ها به این مسئله حساس هستند و اگر حجاب را درست رعایت نکنند با برخورد بدی از طرف اسرا مواجه خواهند شد. از همان اول می گفتیم حتما جاسوس هستند. بسیاری وقت ها تمام صحبت هایی را که به آنها منتقل می کردیم بدون کم وکاست به عراقی ها می گفتند. عراقی ها نیز شخص مورد نظر را به شدت تنبیه می کردند. حتی تعدادی از آنها حرف هایی از زبان خود به عراقی ها می گفتند.
مرحوم ابوترابی گفته بود میان آنها انسان خوب هم پیدا می شود. شما باید گونه ای رفتار کنید که آنها به سمت شما جذب شوند و به آنها حرف هایی بزنید که هم حقانیت شما را ثابت کند هم تاثیر مثبت بر آنها بگذارد. از سن کم اسرا و وضعیت ما تحت تاثیر قرار گرفتند. جالب آنکه قبل از آمدن صلیب به اردوگاه اوضاع خوب می شد، عراقی ها کمی بهتر رفتار می کردند، مقدار غذای بیشتری می دادند یا می گفتند بین شما کسی هست به پزشک نیاز داشته باشد؟ متوجه می شدیم قرار است صلیب بیاید که عراقی ها چنین رفتار می کنند. ورود آنها تاریخ مشخصی نداشت این طور نبود که یازدهم هر ماه به اردوگاه بیایند. بعضی اوقات به موقع، گاهی ۴۵ روزه یا گاهی ۳ ماه طول می کشید که به اردوگاه بیایند. ولی وقتی می رفتند اوضاع بدتر می شد. بیشتر به ما سخت می گرفتند. چون بچه ها از مواردی شکایت می کردند و اینها به گوش عراقی ها می رساندند، شاید هم نیت خیری داشتند و در صدد بهبود شرایط بودند ولی عراقی ها به جای بهبود اوضاع فشار را بیشتر می کردند.
ادامه دارد…
روایت از جبهه تا عنبر : قسمت هفتاد و دوم
درمانگران عنبر : قسمت پنجاه وچهار
question_answer0
کمپ هشت : قسمت پنجاه و نهم
question_answer0
خاطرات من ۲۹۲۰ : قسمت چهلم
question_answer0
درمانگران عنبر : قسمت پنجاه و سه
question_answer0
درمانگران عنبر : قسمت پنجاه و دو
question_answer0
درمانگران عنبر : قسمت ششم
question_answer0
روایت از جبهه تا عنبر: قسمت سیزدهم
question_answer0
روایت از جبهه تا عنبر : قسمت شصت و ششم
question_answer0
مسافران عنبر : قسمت اول
question_answer0
روایت از جبهه تا عنبر : قسمت چهل و هفتم
question_answer0