راوی : هاشم زمانزاده

🦊مثل نگهبان های دیگه چاق نبود قدی بلند؛ بدنی کشیده ولاغرداشت کمترحرف میزد ؛ بیشتر تماشگر بود تا نیروی عملیاتی؛ بیشتربا فکر؛اسرا کار داشت تا با جسم شون ؛ بعضی وقتا آخر راهرو طبقه دوم قاطع دو
کنارآسایشگاه ۱۶؛ میایستاداز همون بالا تمام محوطه قاطع رو زیر نظر میگذروند ؛ گاهی هم رنگ کلاهش با کلاه سربازای دیگه فرق می کرد
(مشکی بود) ؛ سیبیل مشکی رنگ پر پشتی؛لب بالای رو پوشونده بود گاهی بازبونش باهاشون ور میرفت.

🦊 حمزه عبید طلال 🦊

اهل استان بابل عراق وآگاه به زبان و اصطلاحات فارسی و گاهی ضرب المثلهای ایرانی؛روی یک چیز خیلی متمرکز بود و اون؛ ارتباط با ادمهای ضعیف النفس؛ برای شناسایی افراد سرشناس و تاثیر گذار و برنامه ریز
و جمع آوری اطلاعات تمامی اسرای ایرانی بود.

🐹 البته از به اصطلاح دوستانی ؛ بودند که آنچه را او میخواست به او یاد می دادند.
حمزه بود آنقدر تبحر پیداکرده بود که حتی می دانست چه کسی اهل کجا هست و روحیه افراد شهرهای مختلف چگونه هست. مثلا همدانیهاچه فرقی با اصفهانیها دارند الان ملای اصفهانیها چه کسی است؟ خلاصه یک شبکه جاسوسی درست کرده بود.ازانسانهای ضعیف وگاهی بعضی از افراد را مثلا به عنوان بی انضباط پشت حمام مانده از زمان خواهران می برد واز آنها حرف میکشید.
از آشپزخانه برای خودش غذا چرب وچیلی درست می کرد، وبا ولع می خورد بین روزحتمآ یک ناخنکی هم به غذا میزد و چیزی می خورد.

حمزه ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید