راوی: احمدعلی قورچی

زیارت کربلا در اسارت

وقتی اتوبوس از میان جمعیت مردم عراق عبور میکرد بعضی از دوستان بابت تشکر و قدر دانی و ابراز احساسات و خوشحالی مردم عراق نسبت به اسرا سنگهای تراشیده که به صورت قلب و ماهی و با شکلهای مختلف که خودشان مدتها زحمت کشیده بودند و چند روزی بابت اینکار هنری وقت گذاشته بودند ، این سنگها را از شیشه اتوبوس برایشان بعنوان هدیه و یادگاری پرت میکردند.
واز طرفی هم خودکارهایی را که از قبل اماده و لوله خودکارها را در اورده بودیم و با تکه کاغذها یی که در ان اشعار، احادیث ، جمله های زیبا به زبان عربی در مورد اتحاد و همبستگی و …. داخل لوله خودکارها جا سازی نموده بودیم انها را هم بعنوان هدیه بسوی مردم پرتاب میکردیم در صورتی که نیروهای امنیتی و نگهبانان بعث همراه ما در اتوبوس فکر میکردند فقط خودکار به انها هدیه میدهیم و از این بابت خوشحال بودند .
اری ازادگان در میان انبوه نیروهای بعث هم دست از رسالت عظیم خویش بر نمیداشتند .
حال مقصد بعدی ما مشخص بود .سرزمین نور و معرفت ،نجف اشرف زیارت مولایمان ، امام اول شیعیان جهان اسلام حضرت علی (ع)بود .وقتی بعد از حدود دو ساعت به انجا رسیدیم و از اتوبوس که پیاده شدیم انجا هم با خیل انبوه جمعیت مواجه شدیم و مجددا همان صحنه قبل تکرار شد و همه بصورت سجده تا محوطه حرم سینه خیز حرکت نمودند. در حرم اقا امیر المومنین به نماز برای پدر و مادر و خانواده و دوستان و عبادت و راز و نیاز پرداختند . انجا را هم دوستان غبار روبی نمودند. حدود بیست دقیقه تا نیم ساعت هم در انجا مشغول عبادت بودیم که مجددا با زور نگهبانان باید انجا را ترک میکردیم .
در صحن حرم کبوتران را میدیدی که چه زیبا دسته جمعی بر فراز اسمان و بالا سر اسرای در بند پرواز میکردند…پرواز کبوتران حرم ، بچه ها را بیاد ازادی میانداخت .
دیگر وقت . وقت ناهار بود و مسئولین عراقی هر روز زائرین اسیر را به گونه ای برنامه ریزی نموده بودند که به ترتیب گروهای زائر رابه این دو مکان میاوردند . یک روز اسرا میهمان اقا علی ابن ابیطالب (ع) و روز دیگر میهمان اقا امام حسین (ع).

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید