راوی : سیدمحمد میرمسیب

یاد دارم وقتی در اردوگاه مطرح شد برای ایام شادی مثل دهه فجر هر کس هرچه در توان دارد یک کاردستی بسازد تا یک نمایشگاه داشته باشیم باور نمیکنید که خود عراقیها متحیر مانده بودند که با کمترین امکانات بهترین کاردستی درست می شد مثلا یک کشتی بزرگ با زرورق سیگار یا دور داخلی شیر خشک ویا مینی موتور که خیلی واقعی بنظر می رسید من خودم با دمپایی وپشتی ویک میله یک شتر مرغ خوشگل ساختم حتی پر هایش با کاغذ رنگ شده بود یا یک نفر خلاقیت بخرج داده بود و با یک شیلنگ سرم وبقیه وسائل یک ابنمای زیبا ساخته بود و ان سال واقعا سال خلاقیت بچه ها بود و وقتی عراقیها امدند بازدید حیرت زده شده بودند که مگر می شود با چوب و پاچه و سیم خاردار و کاغذ چنین اشکال حیرت انگیزی ساخت اگر سر تاتر می رسیدند واقعا تعجب می کردند تریبون ومیکروفون با چه ساخته شده ویا کلاه ودرجه عراقی که از خودشان هم واقعی تر بود با چه ساخته شده و هرچه که شما فکرش را بکنید می ساختند یکی با سیم سنتور ساخته بود وواقعا می نواخت ما خود هم تعجب می کردیم حال دیگر بماند که با سنگ چه اشکال زیبایی می ساختند یا از کجا نخ تهیه میکردند و گیوه های قشنگ درست می کردند از گلدوزی که نگو که چه با مهارت وتمیز اشکال مختلف درست می کردند وحتی با کارتن و پلاستیک گوشت البوم جالب می ساختند ویا با کاتون و کمی روغن و پاره تخته وایت برد می ساختند چه دورانی بود اسارت خیلی مواقع دلم برای ان صمیمیت تنگ می شود و اه می کشم کاش قدر لحظه لحظه هایش را می دانستم الان که فکر می کنم وقتی یک شب با صد دانه هسته خرما برای خانواده ام تسبیح ساختم وانها تعجب کردند گفتم کاش تمام کاردستی هایی که بچه ها می ساختند می دیدید و ان وقت تعجب می کردید…..

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید