راوی : هاشم زمانزاده

✍ شعله آتیش آبگرمکن خیلی کم زور وکم جون بود؛ سه چار نفری با هم دیگه مشورتی کردیم تایه راهی واسه زیاد کردن شعله پیدا کنیم.
الحمدالله پیدا هم شد!!!

همون نفت هایی رو که تک میزدیم یه جورایی در یک مسیر مخیانه که تعبیه کرده بودیم با زرورقای سیگار به قطرات نفت؛توی مخزن آبگرمکن اضافه کردیم و شعله های آتیش دل
ما شهردارا رو هم گرم میکرد.

یکی دیگه از ابتکارات مون ؛ اصلاح نوع “تی های زمین شور بود ” “تی” هایی که عراقیا میدادن چند اشکال عمده داشت.
اول ؛ هم چوبی بود و واسه نجس پاکی مشکل داشتیم
دوم ؛ هم کوچیک بود و دستشویی ها رو چندنوبت باید رفت وبرگشت میکشیدیم تا بتونیم آب روی زمین رو جمع کنیم.
سوم ؛سبک بود و شده بودوسیله ی عشق و کیف “عبدالرحمن”موقعیکه شب ها واسه شکنجه وکتک زدن تو دستشویی جمع مون میکردن واون فرشته عذاب ؛ “تی” ها رو تو سنگ توالت فرو میکرد؛بعدش هم به زور توی دهن بچه ها میکرد.

بخاطر این سه علت تصمیم گرفتیم “تی “ها رو بوسیکه آهن وحلبی هم بزرگ وهم سنگین بکنیم تابجز”تی” زدن کار دیگه ای ازشون بر نیاد.

بعلت کاهش فشار آب یا قطع شدن آب در طول روز ؛ باید بعد از داخل باش شبانه ؛ تانکرای آب بالای پشت بام رو پرمیکردیم ولازم بودکه شیر فلکه تانکرا رو باز کنیم که تا صبح پر بشن و فردا صبح بتونیم از آبش استفاده کنیم ؛ اما یه کرمی توی … ( بوبوبوق)یکی ازسربازا بود؛ گاهی شبا یکیشون میومد و شیر فلکه رو باز میکرد و تمام آب تانکرا رو خالی میکرد.

جل الخالق؛اینا چه جونورایی بودن

ادامه دارد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید