راوی : هاشم زمانزاده
✍ و به لطف خدا من ( سیدیدالله کسایی) ومرتضی کلانتر به دنبالش اصغر چرختاب و دست آخر آ سید رضا مظلوم ؛ هر چهارتامون شدیم .
💎 آب بیار معرکه 💎
⚙همون اول مشکلات زیادی جلو پامون سبز شد ؛از آب گرم و سرد و لباس شستن وظرف شستن وتوالت وطهارت وغسل واجب؛ واجبی زدن گرفته تا …………..
( بی خیال بریم سر اصل مطلب )
🍁 اولین کارمون این بود که زمان بندی و مدیریت بکنیم ؛که هر کاری به وقت خودش انجام بشه ؛ واسه همین منظور ؛ اولین زمان آزادسازی بچه ها در وقت صبح رو اختصاص دادیم برای اونایی که غسل واجبن؛ از ساعت حدود هشت صبح تا دو ساعت اولیه ؛(حالا کمتر یا بیشتر)
😱 و این کار همه روز صبح مون بود؛مرتضی یااصغر یاهر کدوم مون یکی طبقه پایین یکی طبفه بالا داد و فریاد می زدیم ؛ 😜حمام واجب حمام واجب؛ هر کی دیشب زده به جدول ؛ بدو بدو حمام حمام واجبی
🏃♂🏃 اونجا بودکه دویدن وسبقت گرفتن حموم واجبیا دیدن داشت و این خودش شده بودیه سوژه واسه اونایی که منتظر خنده یا خندوندن بچه ها بودن ؛وچه صحنه های تئاتر
که محمد دهقان یا حسین خالقی یا کاظم سلیمی و یا ماهورزاده از این درست کردن وبچه ها رو شاد کردن
💁♂ شاد بودن وشاد دیدن و راحتی بچه ها تنها هدف ما بود در چیدن وقت هر کاری در زمان مناسب ؛
خدایا از همه ما قبول کن
ادامه دارد …