راوی: احمدعلی قورچی
منبع: سایت روزنامه ایران
عراقی ها برای مجروحین کاری انجام نمی دادند، اما بچه های آزاده خودشان به درد هم می رسیدند ومجروحین را تروخشک می کردند. از استحمام گرفته تا شست وشوی لباس ها و کمک برای راه رفتن و… عراقی ها حتی کمترین امکانات رفاهی و دارویی را هم از بچه ها دریغ می کردند. ساده ترین مجروحیت ها شکستگی دست وپا براثر اصابت گلوله یا ترکش توپ وخمپاره بود.مجروحینی بودند که براثر تیر وترکش به نقاط حساس بدن مانند سروگردن یا شکم نیاز به مراقبت های ویژه ای داشتند، اما عراقی ها هیچ اعتنایی نمی کردند واگر همدلی ها و محبت های سایر اسیران نبود کمتر جانباز مجروحی جان سالم به در می برد و در همانجا به شهادت می رسید. در چنین شرایطی، بودند فرشتگانی از جنس انسان که اسیران دردمند ومجروح را درمان می کردند ودر نبود امکانات با دلسوزی و از خود گذشتگی برزخم اسیران مجروح مرهم می نهادند. یکی از این افراد دکتر مجید جلالوند بود که پزشک ارتش بود و به اسارت نیروهای عراقی درآمده بود.گاهی اوقات با خود می اندیشم اگر این فرشتگان نجات به اسارت درنمی آمدند اسیران مجروح چه می کردند! دکتر جلالوند که از روی تحبیب به او دکتر مجید می گفتیم به همراه چند پزشک دیگر که در اسارت به سرمی بردند، طبیبان بی ادعایی بودند که دلسوزانه و فداکارانه دستان شفا بخششان را نذر بچه های مجروح اردوگاه کرده بودند. دکتر مجید الگوی ازخودگذشتگی و احساس مسئولیت بود و زحماتش در ذهن و یاد آزادگان باقی است. او بدون امکانات به دور از چشم عراقی ها از شب تا صبح تلاش می کرد تا تیر و ترکش ها را از بدن مجروحین درآورد بدون آنکه داروی بی حسی یا وسایل جراحی و بخیه داشته باشد. باورش برای خیلی ها سخت است اما دکتر مجید در مواقع ضروری با نخ و سوزن خیاطی و در آسایشگاه اسیران، زخم مجروحین را بخیه می کرد. دکتر مجید با همین روش چندین ترکش را از دست وپا و بازوی من بیرون آورد و با مراقبت از من مرا درمان کرد. هنگام بیرون کشیدن تیر و ترکش یا بخیه شدن، مجروحین از درد به خود می پیچیدند ولی با دیدن چهره مصمم و صمیمانه او دردهایشان را تحمل می کردند.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید