*كمپ هشت*

راوی: مرتضی تحسینی

*صلوات بر نام امام*

سرگرد مفید که به تازگی به اردوگاه ما آمده بود، در حال سخنرانی بود. برای اینکه زهر چشمی از ما گرفته باشد، با قیافه ای حق به جانب گفت: از فلان اردوگاه چه کسی اینجاست؟
– دو، سه نفر بلند شدند و گفتند: ما!
– بگید ببینم همه تون رو به حالت سجده انداختم یا نه؟!
– بله انداختید!
– شنیدید من اگه بخوام کاری بکنم، میکنم!
در حال گفتن اراجیف، همینکه خواست به امام توهین کند، به محض بردن نام حضرت امام(ره) بچه ها همگی سه صلوات فرستادند.
با دستپاچگی و عصبانیت گفت: چه خبره مگه اسم پیامبر آورده شده؟! شماها مسلمون نیستید؟به حضرت محمد(ص) یک صلوات ولی به خمینی سه صلوات میفرستید!
باز بچه ها سه صلوات فرستادند. سرگرد مفید در حالیکه از شدت خشم و عصبانیت می خواست منفجر شود نعره ای کشید و گفت: پدرتونو در میارم! من اردوگاههای دیگه که بودم همه رو به زانو درآوردم! اگه هواپیمایی رد می شد کسی جرأت نداشت سرشو بالا بگیره و نگاش کنه! حواستون باشه اینجا از اون بدترشو سرتون میارم!

آن روز صلوات بچه ها او را از ادامه سخنرانی بازداشت و از اردوگاه خارج شد. لطف و عنایت خداوند و تدبیر و درایت بچه ها باعث شد که سرگرد مفید هیچگاه نتواند گفته هایش را عملی کند

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید