خاطرات زنده یاد شهاب رضایی مفرد

به سمت اردوگاه = 🌹🌹🌹

بعثی ها تمام تلاش خود را بکار می بردند که ما را از اهدافمان دور کنند اهدافی که همه ما به تمام وجود به آنها پای بند بودیم و برای دست برداشتن از آنها هزار بار شکنجه شده بودیم
و می شدیم اهدافی چون اعتقاد به رهبری حفظ وحدت و یکپارچگی ، دیانت ، رعایت شئون اخلاقی و دها هدف مقدس
با هر روشی سعی می کردند که خللی در این اهداف ایجاد
کنند و وقتی به نتیجه نمی رسیدند خشم خود را با تنبیه و شکنجه نشان می دادند
از جمله فعالیت هایی که برای به ابتذال کشاندن اسیران انجام می دادند پخش۱۲_۱۳ ساعته ترانه های زنان عرب مانند ام کلثوم و خوانندگان زمان طاغوت با مضامین غیر اخلاقی بود
که از طریق بلند گوهایی که دور تا دور اردوگاه نصب کرده بودند
پخش می شد مدتی بعد علاوه بر بلند گوهایی که پشت سیم خاردارها بود
تعدادی باند داخل آسایشگاه ها هم نصب کردند و حتی ساعاتی از شب هم از سر و صدای بلند گوها آسایش نداشتیم
ترفندی بکار بردیم و تکه ابری تهیه کردیم و شب ها روی باند را کاملا می پوشاندیم
تا از صدای های غیر اخلاقی در امان باشیم و ساعتی آرامش داشته باشیم
بعثی ها متوجه شدند و در نهایت دستور دادند باندها را به داخل راهرو منتقل کنند و اینطوری با بستن پنجره صدا کمتر اذیت می کرد
هر هفته از طریق ویدئو یک فیلم برای آسایشگاه پخش می کردند
اوایل فیلم های مورد علاقه اسیران مانند محمد رسول الله (ص) را پخش می کردند اما کم کم فیلم های مبتذل پخش می کردند
و ما را وادار به نگاه کردن تلویزیون می کردند ما در زمان پخش فیلم ذکر می گفتیم و توجهی به فیلم نداشتیم مامورین عصبانی می شدند و داد می زدند
که شما چه جور آدمهایی هستید این فیلم ها که بهتر از فیلم های مذهبیه ما بارها مجبور می شدیم به اونها توضیحاتی بدهیم تا شاید دست از این کار بردارند
به آنها می گفتیم اینجا آسایشگاه است و ما با سنین مختلفی در این آسایشگاه هستیم و باید محیط را از هر گونه بد آموزی و آلودگی حفظ کنیم فیلم ها ی مبتذل روحیه بچه های جوان را خراب می کند اما بعثی ها از این کار دست بر نمی داشتند
خلاصه کار به جایی رسید که ویدئو و تلویزیون برای خودش روشن بود و ما همه پشت به اون کرده و با هم حرف می زدیم و ذکر می گفتیم و در نهایت پس از گفتگوهای زیاد مجبور شدند از پخش فیلم های مبتذل منصرف شوند
سال ۱۳۶۵ هم برای هر آسایشگاه یک تلویزیون آوردند بین بچه ها اختلاف بود که آیا از تلویزیون استفاده شود یا نه آن را به بعثی ها پس دهیم بعضی ها موافق بودند چون دلیل می آوردند که در خلال اخبار می توانیم از خبرهای ایران مطلع شویم در حالی که فقط شبکه های عراقی و برخی کشورهای عربی را می گرفت
که مدام انواع برنامه های مبتذل را پخش می کردند
آسایشگاههای قاطع دو همان روز اول تلویزیون ها را پس دادند و سایر آسایشگاه ها هم که گرفته بودند با هر ترفندی از استفاده از آن دوری می کردند
مثلا یکی از بچه ها داوطلب شد قرار بر این شد که زمانی آسایشگاه بصورت کلی و عمومی نظافت می شود
به این عنوان که تلویزیون را هم باید بشورد یک سطل آب روی آن بریزد تا برق تلویزیون را بسوزاند این کار را هم انجام داد و توبیخ شد.
بعثی به او گفتند مگر تو نمی فهمی که روی وسیله ی برقی آب نمی ریزند او هم در جواب گفت ما در روستا زندگی می کنیم و نمی دانستیم نباید تلویزیون را با آب بشورم من قبل از اسارت اصلا تلویزیون ندیده بودم .
او با این ترفند از تنبیهی که در انتظارش بود رهایی یافت

کتک زدن خبر چین 🌹🌹🌹

همانطور که قبلا گفتم در اردوگاه عنبر سه قاطع وجود داشت که از هم جدا بود قاطع یک شامل افسران ، قاطع دو شامل سربازان و درجه داران ، و قاطع سه شامل نیروهای بسیح و سپاهی بود و علت جدا کردن نیروها از هم این بود که می دانستند اگر این نیروها در هم ادغام شوند بقیه تحت تاثیر گفتار وکردار بسیجی ها و سپاهی ها قرار خواهند گرفت
البته این الگو را از بعضی از اسرای خود فروخته گرفته بودند سربازان و درجه داران را هم از افسران جدا کرده بودند چون افسران بخاطر ارشدیت دارای امتیازهایی مانند حقوق بیشتر و نظافت آسایشگاه توسط سربازان و بسیجیان ایرانی بودند که سربازان و درجه داران از آن بی بهره بودند و بعضی از آنها برای اینکه از این امتیاز برخوردار شوند تلاش می کردند خود را از افسر جا بزنند
برای هر آسایشگاهی ارشیدی از خود ما انتخاب می کردند که ارشدها رابط بین اسرا و مسولین بعثی باشند و همیشه بعثی ها سعی نی کردند کسانی را به عنوان ارشد انتخاب کنند که به نفع بوده و برای آنها خبر چینی کنند

ادامه دارد 🌹🌹🌹

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید