راوی : مجید شایان

روز ۲۴آذر ۱۳۶۱ هم رسید و نماز صبح و دعای فرج و چون ماه صفر شده بود برادر حسین مظلوم ( اهل مشهد) نوحه ی ای لشگر صاحب زمان آماده باش ، آماده باش ( آهنگران) را خواند و ما هم سینه زدیم و بعضی از دوستان هم اشک می ریختند، ساعت ۷/۳۰ در اتاق ما را باز کردند و طبق معمول سربازان دیوانه و فراری را مجبور به دویدن و نرمش کردند ، باز یکی از آن ها کم کاری می کرد که با سیلی محکم ( رئیس دیوانه ها) به دویدن با قدرت خود ادامه داد، بعد از صبحانه حسین مظلوم را با ویلچر برای عکسبرداری به بیمارستان اصلی الرشید بردند و نزدیک ظهر ایشان را بازگردانیدند، جالب بود مثل اینکه خانم پرستار به ایشان دست زده بود و کمک کرده بود که زیر دستگاه قرار بگیرد ( پس از برگشت از بیمارستان حسین می گفت: وای تمام بدنم نجس شده است) از طرفی هم دکتر به او گفته بود تا ۱۵ روز نباید حمام بروی چون زخم های دهانت عفونت می کند…….ولی ایشان حرف دکتر را نادیده گرفت و بعد از ناهار به حمام رفت و دوش گرفت . و چندین روز دهانش عفونت کرد و حتی خوردن سوپ هم با آمپول ۵۰ سی سی و لوله سرم هم برایش مشکل شده بود .

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید